روزگاری دزدها هم با شرف بودند


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



 

گویند روزی دزدی در راهی،بستـه ای یافت که در آن چیز گرانبهایی بود و

دعــایی نیــــز پیوست آن بـود.آن شخص بستــه را به صــاحبش برگرداند.

او را گفتند:

چرا اینهمه مال را از دست دادی؟  

گفت: 

صاحب مال عقیده داشت که این دعا،مال او را حفظ میکند و من دزد مال او

هستـم،نه دزد دین.اگــر آن را پس نمی دادم و عقیده صاحب آن مال،خللی

مییافت،آن وقت من، دزدباورهای او نیز بــودم و این کار دور از انصاف است.                       

 

  کشف الاسرار





:: موضوعات مرتبط: داستان کوتاه , ,
:: بازدید از این مطلب : 669
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Bahram
ت : یک شنبه 28 خرداد 1391
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:









نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان Harmonic... و آدرس bahram3.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






RSS

Powered By
loxblog.Com